يک - معشوقه اي که با مردي ديگر مي خوابد
اگر شعر حافظ را با نگاهي روانشناختي بررسي کنيم، نوع خاصي از عشق را در غزليات او کشف مي کنيم.خصيصه ي اصلي ي اين نوع عشق اين است که معشوقه يک زن آزاد نيست، بلکه زني است که "صاحب" دارد.به اين معنا که زن مورد علاقه ي شاعر، با کس ديگري غير از عاشق دلسوخته، رابطه دارد.اين محبوبه ي فريبا و اين مرغ بهشتي را، مرد ديگري آب و دانه مي دهد. بند نقاب اين معشوقه ي زيبا و اين شاهد قدسي را، مرد ديگري از صورت او مي کشد.زني که شاعر عاشق اوست، در آغوش مرد ديگري مي خوابد.اين فکر جگر سوز و تجسم همخوابگي ي معشوقه با مردي غريبه، خواب را از ديده ي عاشق بيچاره، ربوده است:
اي شاهد قدسي، که کشد، بند نقابت؟
اي مرغ بهشتي، که دهد، دانه و آبت؟
خوابم بشد از ديده، در اين فکر جگر سوز
کاغوش که شد، منزل آسايش و خوابت؟ (ديوان حافظ، ص 10)
عاشق از خود مي پرسد اين معشوقه ي طناز و اين شمع دل افروز، که جان عاشق را سوزانده است، جانانه ي کيست؟ اين زن زيبا، که دل و دين از شاعر ربوده است، در آغوش چه کس مي خوابد و همخانه ي چه کسي است؟ادامه...
خواندن مطالب دیگر »