خوش آمدید

اگاهی جنسی حق مسلم ما است، ولی این وبلاگ آموزشی نیست. دارم برای خویشتن می فکرم. هنوز توصیف و تعریفی از جامعه شناسی سکس ارائه نداده ام، مفهوم بندی نکرده ام و البته به نقصان کار خویش اشراف دارم. منتظر فرصتم. درباره وبلاگ توضیح مختصری داده شده و در فیسبوک نیز صفحه ای با همین عنوان دارم.

۱۳۹۰ آبان ۲۹, یکشنبه

کاهش سن شروع روسپی‌گری در ایران به کمتر از ۱۴سال

بر اساس آخرین تحقیقات صورت گرفته درباره روسپیان ایران، ميانگين ورود دختران به بازار كارگری جنسی به كمتر از ۱۴ و ۱۵ سال رسيده است. سعید مدنی جامعه‌شناس می‌گوید میزان تحصیلات روسپیان تازه نسبت به گذشته بالا رفته است.»


تازه‌ترین آمار و تحقیقات صورت گرفته درباره روسپیان حاکی از آن است که ميانگين ورود دختران به بازار كارگری جنسی به‌شدت كاهش پيدا كرده و به كمتر از ۱۴ و ۱۵ سال رسيده است.
به گفته سعید مدنی جامعه‌شناس این آمار که در مجله اجتماعی دانشكده علوم اجتماعی دانشگاه تهران منتشر شده نشان می‌دهد، در سال ۴۷ ميانگين سن زنان كارگر جنسی ۳۰ سال اما در سال‌های اخير ميانگين سنی ورود زنان به بازار كارگری جنسی به كمتر از ۱۴ و ۱۵ سال رسيده است.»
به گزارش روزنامه شرق، آقای مدنی در اولین كنگره روان‌پزشكان ايران از کم شدن نسبت زنان كارگر جنسی مهاجر خبر داده و گفته است: «اگر در سال ۴۷، ۹ و نیم درصد زنان كارگر جنسی تهران، اهل تهران بودند امروز مطالعات اخير نشان می‌‌دهد نزديک به ۵۰ درصد اين زنان در تهران هستند و سهم بيشتر متعلق به استان تهران است.»
این جامعه شناس از تغيير شاخص‌های مشكلات اجتماعی بر اساس آخرین آمار روسپیان ایران نتیجه گرفته است، «امروز شاهد كاهش ميانگين و دامنه سنی زنان كارگر جنسی هستيم.»
روسپی‌گری، شغل دوم
بر اساس این تحقیقات اغلب روسپیان جدید نيازهای اساسی و اوليه زندگی خود ‌را با شغل اول تامين می‌كنند و روسپی‌گری را به عنوان شغل دوم برای از بين بردن نابرابری‌‌های اجتماعی با ديگر دختران هم سن و سالشان انتخاب مي‌كنند.
تغییر میزان تحصیلات از دیگر ویژگی‌های دخترانی است که در سال‌های اخیر وارد بازار جنسی شده‌اند. این تحقیقات نشان می‌دهد نسبت زن كارگر جنسی بی‌سواد امروز ناچيز است و در مقابل سطح تحصيلات بالا رفته است.
آقای مدنی در اولین کنگره روان‌پزشکان ایران درباره میانگین سنی مشتریان روسپی‌ها گفته است: «آمار نشان می‌‌دهد مردانی در رده سنی ۳۰ تا ۵۰ سال بیشترین مشتری زنان كارگر جنسی هستند و بعد جوانان قرار دارند.»
سعید مدنی بخشی از اين تغييرات را محصول تغييرات اجتماعی می‌داند که تا حدی اجتناب‌ناپذيرند اما در برنامه‌ریزی‌های صورت گرفته برای هدایت مشکلات، این موضوع یا مسكوت مانده يا به صورت غلطی پيگيری شده است.
حسین ساجدی‌نیا، رییس پلیس تهران چندی پیش ادعا کرده بود، «در تهران فقط ۱۰۰ زن خیابانی وجود دارد که پلیس محل‌های فعالیت این افراد را شناسایی کرده و به زودی این افراد جمع آوری می شوند.»
به گفته سعید مدنی مقابله تهاجمی و جرم‌انگارانه با پدیده روسپی‌گری پاک کردن صورت مسئله است. این جامعه شناس از بين بردن منطقه خاک سفيد در تهران را یکی از نمادهای پاک كردن صورت مساله و ظاهر مشكل دانسته است.

منبع:
http://www.dw-world.de/dw/article/0,,6663320,00.html

تجاوز به محارم: زمینه ها و استراتژیها

نویسنده: محسن مالجو#
چکیده:طرح مسأله: پژوهش حاضر به منظور شناخت بیشتر از تجاوز جنسی به محارم صورت گرفته است و در آن زمینههای تجاوز جنسی، استراتژیهای متجاوز و واکنشهای بزهدیده مورد بررسی قرار گرفتهاند.
روش: روش این پژوهش کیفی و از نوع اتنوگرافیک بوده است. دادههای آن با استفاده از مصاحبه عمیق، رجوع به اسناد و مدارک، مشاهده، و پرسشنامه جمعآوری شده و نمونهای از 39 مورد از زنان و دخترانی که در خانواده تحت تجاوز جنسی پدر یا برادر قرار گرفتهاند به روش دردسترس و هدفمند مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: نتایج این پژوهش نشان میدهد تجاوز جنسی به محارم بیشتر از آنکه مسألهای روانی باشد مسألهای اجتماعی است. همچنین هرچقدر زنان آزاردیده برخوردار از شبکههای فردی و حمایتهای اجتماعی باشد، امکان واکنش اعتراض و رفتار فعالانه بیشتر خواهد بود و هرچه این حمایتها کمتر باشد واکنشهای منفعلانه بیشتر است.
کلید واژهها: زنان، تجاوز جنسی، محارم، مردسالاری
طرح مسأله
فاجعهای پنهان در خانهها رخ میدهد، آنجا که زنان از سوی نزدیکترین هم خونهای خود مورد تجاوز جنسی قرار میگیرند، تجاوزهایی که در سکوتهای مصلحت اندیشانه گم میشوند. پنهانکاریهایی که نه تنها به کاهش این پدیده نمیانجامد بلکه چهبسا باعث تداوم اعمال آن شود. بنابراین در بسیاری اوقات خانه و خانواده که باید به عنوان بهشتی امن نقش ایفا کند به صورت کانونی در
میآید که برای زنان مرکز آزار، ترس و اجحاف است. «تحقیقات نشان میدهند خطر حمله جدی از سوی اعضای خانواده دو برابر بیگانگان است» ( Henting,1978:25). اما این تصور در اذهان شکل گرفته است که خطر آسیبدیدگی برای افراد بیشتر هنگامی است که خارج از دایره محارم و افراد خانواده قرار دارند. در ایران با توجه به دیر پا بودن سنتهای دینی و اعتقادات مذهبی تصور میشود که این مساله درصد ناچیزی را به خود اختصاص داده است و چنین اتفاقاتی بسیار نادر و غیر معمولاند، اما واقعیت عکس این است و از کثرت این نوع اتفاقات حکایت میکند، اما این قبیل حوادث در مخفیترین زوایای ضمیر زنان پنهان میماند چرا که آنان به دلایل گوناگونی که در پژوهش به آنها پرداخته شده است آنچه را که برایشان اتفاق افتاده است بازگو نمیکنند. پدرانی که از جسم دخترانشان برای امیال جنسی خود استفاده میکنند در سطوح مختلف جامعه پراکندهاند و هرگز نمیتوان آنان را در طبقات خاصی محدود دانست. این آسیب در دنیا روند صعودی را طی میکند، مشاهدات محقق ناظر بر این است که ایران هم از این جریان مستثنی نیست و این امر میتواند بسیار نگران کننده و نیازمند بررسی و کاوشی درخور باشد.
در ایران به دلایلی از جمله تابو بودن و ترس از انگ اجتماعی و از همه مهمتر بیتوجهی و عدم آموزش دربارۀ چگونگی ثبت در سازمانهای مربوط، آمار دقیق و قابل اعتمادی از تجاوز جنسی توسط محارم وجود ندارد، ولی فقدان آمار به معنای نبودن چنین معضلی نیست. اگرچه هیچ آماری در ارتباط با افزایش تجاوز به محارم در کشور منتشر نشده اما بعضی تحقیقات، هرچند انگشت شمار، در درون خود اشاره ای به این مسئله کردهاند. مثلأ آمار تجاوز جنسی به محارم در تحقیقات مربوط به روسپیگری چیزی بین 22 تا 25 درصد عنوان شده و در تحقیقات مربوط به دختران فراری این مسئله بین 12 تا 36 درصد در تغییر است.
بیتردید آزار جنسی زنان توسط محارم به عنوان یکی از انواع انحرافات اجتماعی که عواقب بسیار بد روانی هم برای متجاوز1 و هم فرد آزاردیده دارد از عوامل مهم اختلال امنیت فرهنگی، اجتماعی، نظم و انتظام جوامع محسوب میشود و میتواند کیان و بقاء خانواده یا قداست آن را خدشهدار نماید و این مساله کاملاً مغایر نظر رایج کسانی است که وقوع چنین حوادثی را اساساً انکار میکنند و یا آنقدر آن را نادر
میشمارند که نیازی به تحقیق دراینباره را احساس نمیکنند. پدیده تجاوز جنسی محارم که حاصل تعامل شبکه علیتی پیچیدهای از عوامل موثر اجتماعی، اقتصادی و روانی در سطح فرد، خانواده و جامعه است باید به عنوان زنگ خطری باشد که نشان دهنده وجود مدیریت نامناسب در سطوح بالای جامعه میباشد.
تعریف مفاهیم
به نظر محقق شاید مهمترین مفهومی که نیاز به توضیح دارد، تفاوتگذاری میان دو مفهوم زنای با محارم و تجاوز به محارم است که تا به حال به آن پرداخت نشده است. گرچه زنا با محارم و تجاوز به محارم هر دو نوعی انحراف و آسیب اجتماعی هستند، ولی به اشتباه هرگونه رابطه جنسی با محارم با عنوان زنای با محارم شناخته میشود، اینطور که فرضاً اگر پدر و دختری یا برادر و خواهری با رضایت کامل درگیر رابطه جنسی شوند یا اینکه به زور و اجبار یکی از طرفین رابطه جنسی برقرار شود هر دو زنای با محارم نامیده میشود که به نظرم این تعبیر کاملاً غلط است. متأسفانه خواه در فقه خواه در قانون نیز هیچ تفاوتی از نظر کیفری بین زنا با محارم و تجاوز به محارم وجود ندارد. شاید با یک مثال بتوان اهمیت این تفاوت را بهتر درک کرد؛ لیلا مافی دختری بود که به اتهام زنای با محارم و رابطه جنسی با برادرانش به اعدام محکوم شده بود، در صورتی که او در گفتههایش بهطور مکرر از واژۀ تجاوز برای شرح ارتباط با برادرانش استفاده میکرده است. دختر بزهدیدهای که درخواست کمک از دیگران برای فرار از تجاوز افراد خانوادهاش داشت به دلیل عدم حساسیت و تفاوت بین تجاوز و زنا به عنوان فردی بزهکار با او برخورد شد و به اعدام محکوم شد. بنابراین اگر بین این دو واژه تفاوتی نگذاریم در قضاوت مردم و نوع حکم نیز نمیتوان تفاوت قائل شد و جایگاه بزهدیده و بزهکار به سادگی میتواند تغییر یابد. به گمانم مرز تفاوت زنای با محارم و تجاوز به محارم مسئله رضایت است و رضایت هنگامي وجود دارد كه دو نفر با اراده و توافق برابر با تماس جنسي موافق هستند. بنابراین زنای با محارم برقراری رابطه جنسیِ همراه با رضایت با کسانی است که از نظر قیود اخلاقی، مذهبی و قوانین اجتماعی حرام شناخته شده باشند، مانند رابطه جنسی بین برادر و خواهر یا پدر و دختر. ولی تجاوز به محارم برقراری رابطه جنسی بدون رضایت با محارم است. در واقع در تجاوز به محارم حق خودمختاري قرباني از او سلب مي‌شود و اين اعمال خشونتي است كه در ارتباط آشكار با مردانگي، قدرت، سلطه و نيرومندي قرار دارد. در واقع زنا با محارم بیانگر نوعی فساد و تجاوز به محارم بیانگر جرم است.

مراسم ازدواج در جوار مزار شهدای گمنام ( تصویری)

سرگذشت واقعی دخترانِ مدل

ونداد زمانی
ونداد زمانی ـ بخشی از شهرت و جذابیت شغلی جامعه‌شناسان مربوط به این است که گاهی خود را ملزم می‌کنند برای تحقیق و ارائه گزارش در مورد موضوعات اجتماعی به رنگ و شمایل موضوع مورد تحقیق درآیند. جامعه‌شناسانی هستند که به عنوان نمونه برای تهیه اطلاعات صحیح‌تر درباره زندگی زنانِ زندانی، مدتی به زندان می‌روند. بعضی از آنها برای درک بهتر زندگی پنبه‌کاران یا معدنچیان به کارهای فوق تن می‌دهند. تعدادی نیز شیوه زندگی قاچاقچیان و تبهکاران را به خاطر فراهم کردن مطالعات علمی و مستند برای مدتی تجربه می‌کنند.
موقعیت "اشلی میرز"، استادیار رشته جامعه‌شناسی دانشگاه نیویورک کمی فرق می‌کند. او برای نوشتن کتابی درباره زندگی واقعی دختران مدل لباس و مد ناچار نبود که وارد دنیای غریب و نا‌شناس شود. تحقیق درباره زندگی ناامیدکننده و غیر رویایی دختران مدل برای او فرصت دوباره‌ای بود تا به دنیایی برگردد که خودش نیز در آرزوی دستیابی به شهرت و موفقیت آن را تجربه کرده بود.
نویسنده کتاب "قیمت زیبایی"، به خاطر حضور کوتاهش در دنیای مد، از نزدیک با دنیای بی‌ در و پیکر آن آشنا بوده و از همه مهم‌تر، از رنج و سرگردانی دختران زیبارویی که از سراسر جهان به امید آرزوهای بزرگ به این صنعت می‌پیوستند نیز خبر داشته است.
اشلی میرز یک‌بار دیگر به دنیای مد برگشته تا ضمن قدم زدن روی سکوی ویژه نمایش لباسِ طراحان، قلم به دست در پشت صحنه‌ها با دخترانِ مدل، برنامه‌ریزان، شرکت‌های مدل‌یاب و مدل‌ساز مصاحبه کند. تا بتواند به گونه‌ای مستند نشان دهد که فعالیت روزانه یک مدل و راهکارهای از پیش تعیین شده برای او چیست؟
به عنوان نمونه، متوجه شده است که در اغلب موارد دختران مدل مبالغ هنگفتی را از جیب خود هزینه می‌کنند تا مثلاً در مجلات زنانه عکسی از آنها وجود داشته باشد. ازمعدود مجلاتی که به مدل‌های خود پول می‌دهد مجله معروف «ووژ» است. مبلغ ۱۵۰ دلاری که این مجله به مدل‌های خود می‌پردازد حتی گوشه‌ای از مخارج مسافرت مثلاً یک دختر برزیلی را در بر نمی‌گیرد که به اروپا می‌آید تا ذوق‌زده عکسی از خود در مجله فوق ببیند.
دختران مدل همانطور که رسماً در این محیط شغلی به آنها نگریسته می‌شود تاریخ مصرف بسیار کوتاهی برای جلب توجه ناگهانی و به اصطلاح کشف شدن دارند. اشلی میرز بار‌ها شنیده است که نمایندگان آژانس‌های مدل‌ساز به دختران بالای ۲۰ سال می‌آموزند: "بگویید ۱۹ ساله هستید. چه کسی پاکت شیری را می‌خرد که زمان مصرف آن به زودی به سر می‌آید؛ آنهم وقتی که پاکت‌های تازه‌تر شیر هر لحظه وارد بازار می‌شود."
نویسنده کتاب "قیمت زیبایی" به این نکته مهم اشاره می‌کند که از اواخر قرن بیستم صنعت مد و آژانس‌های مربوطه به ناگهان با موج وسیع دختران زیبا از سراسر جهان روبه‌رو شده‌اند و به هم خوردن تناسب عرضه و تقاضا باعث افول آشکار نرخ پرداخت به مدل‌ها شده است.
این روز‌ها، شانس سوء استفاده ازپریرویانی که با هزاران امید وارد این تجارت بزرگ می‌شوند بیشتر از پیش شده است. آکثر آژانس‌ها از این تازه واردین خوش خیال، مجانی استفاده می‌کنند و به سرعت آنها را از صحنه خارج می‌کنند و از خوش‌خیالان دیگر بهره می‌برند.
دختران مدل که از کشورهای دیگر به امید نقش بستن تصویرشان روی اجناسی با مارک‌های معروف به مراکز اصلی مد می آیند، چاره‌ای ندارند جز آن‌که ده‌ها هزار دلار خرج کنند تا هرطور شده در مراکز فوق شانس خود را آزمایش کنند. اکثر این دختر‌ها اگر خوش‌شانس باشند تبدیل به "مدلِ پولکی" می‌شوند و کارشان این خواهد بود که به گونه‌ای طاقت‌فرسا در طی ساعات طولانی در مجلات دست دوم و سوم و سایت‌های بی‌نام و نشان برای مبلغی ناچیز ژست بگیرند تا امورات روزانه‌شان بگذرد.
در این میان، تنهایی، کم تجربه بودن، فشار مالی و تحقیر، بسیاری از دختران مدل را به ناگزیرهای دیگر می‌کشاند. کارهایی نظیر مدل برهنه شدن در مجلات مردانه و شرکت در ویدئوهای سکسی از پیشنهادات اولیه‌ای است که با آن مواجهه می‌شوند. خطر اعتیاد، بیماری‌های رفتاری و روانی و حتی تن‌فروشی نیز از جمله ناهنجاری‌های گسترده است که در پیرامون این شغل وجود دارد. کتاب تهیه شده در سال‌هایی که اشلی میرز در حال تحصیل و تدریس نوشته است قراری برای ایجاد حس دلسوزانه و نوشتن مطالب سرگرم‌کننده ندارد. همانطور که از اسم کتاب بر می‌آید اشلی میرز سعی کرده است به سئوالات اساسی مربوط به این تجارت بزرگ جهانی و کارگران اصلی آن پاسخ دهد. او تلاش کرده است نشان دهد که سیستم تقسیم درآمد، شیوه کشف و انتخاب مدل‌های بر‌تر، دوران محدود شغلی و مشکلات عدیده این شغل پر طرفدار چیست؟
اشلی میرز از تاثیر روانی بسیار قوی رسانه‌ها روی دختران جوان و خودش می‌گوید و اقرار می‌کند که با وجود این‌که دانشجوی رشته جامعه‌شناسی بوده، نتوانسته از دامِ رویاهای شغل پر زرق و برق مدل‌ها بگریزد و به این‌ترتیب استادیار دانشگاه نیویورک و نویسنده کتاب "قیمت زیبایی" در سال‌های اولیه دانشگاه جذب این صنعت می‌شود.
منبع:
Pricing Beauty: The Making of a Fashion Model [Paperback] , By Ashley Mears
در همین زمینه:
منبع:http://radiozamaneh.com/society/haftkoocheh/2011/11/16/8375

بوسه‌های تو گنجشککان پر‌گوی باغند

مهسا صارمی
مهسا صارمی - چندی پیش دوستی در فیس‌بوک لینک پروژه‌ای را به اشتراک گذاشته بود؛ پروژه‌ای که به توصیف بوسه‌ها و نوازش‌ها می‌پرداخت و پرده از حرکات شخصی برمی‌داشت؛ پروژه‌ای که هزاران نفر در آن شریک بودند و با شرح بوسه‌ها و نوازش‌ها، واکنش‌ها و حس‌های شخصی خود را بیان می‌کردند؛ بوسه‌ها و نوازش‌هایی که برای به روی کاغذ آمدن نیاز به اجازه دارند و اغلب سانسور می‌شوند.

در میان کامنت‌های زیر لینک به اشتراک گذاشته شده، گردآورنده این پروژه را شناختم و با وی آشنا شدم. باوند بهپور، گردآورنده پروژه "ثبت حرکات شخصی" در سایت شخصی خود، در یادداشتی درباره این پروژه این‌چنین نوشته است: "به نظرم ارزشمند می‌آید خلاقیت‌های کوچک و زیبای مردمی را که حرفه‌شان لزوماً خلاقیت نیست از فراموشی نجات داد و این توان شاعرانه را نمایان کرد. به‌خصوص در میان ما که زندگی عمومی و خصوصی‌مان اینطور با خشونت به دو پاره تقسیم می‌شود."
به بهانه ثبت همین بوسه‌ها و نوازش‌ها با باوند بهپور، پژوهشگر، مدرس و منتقد حوزه هنر معاصر، به گفت‌وگو نشسته‌ایم.
انگیزه پرداختن به این موضوع که آن را حرکات شخصی نامیده‌‌اید، چه بود؟
باوند بهپور: خیلی وقت بود به کتابی درباره بوسه‌ها فکر می‌کردم؛ به این‌که شاعرانگی رفتار چطور می‌تواند با کلام پیوند بخورد. وقتی آمدم اتریش این عدم ارتباط با محیط و آدم‌های اطراف، انگیزه یک کار همگانی را که بتواند از سد فرهنگ بگذرد بیشتر ‌کرد. بوسه ترجمه نمی‌خواهد و من فکر کردم این ماجرا می‌تواند از بالای سر فرهنگ بگذرد و در عین حال تفاوت‌های فرهنگی را نشان بدهد. از این گذشته، برایم ثبت این خلاقیت‌های غیررسمی آدم‌ها جالب است. همیشه این تضاد میان زندگی واقعی و چیزی که فرهنگ عمومی جامعه آن را تبلیغ می‌کند، مرا به خودش جلب کرده است. من به چشم یک پروژه هنر معاصر به آن نگاه می‌کنم.
واکنش مخاطب‌ها به ثبت این حرکات شخصی چه بود؟ ‌از کامنت‌ها و پیغام‌های فیس‌بوکی گرفته تا اعتراض‌هایی که به جای شرح بوسه و نوازش فرستاده می‌شد.
باوند بهپور: خبر رسید تمامی بوسه‌ها و آغوش‌های کتابی که در ایران زیر چاپ دارم سانسور شده است. این شد یکی از انگیزه‌های انجام این پروژه. ارشاد با خود کلمه بوسه مشکل داشت نه این‌که چه کسی چه کسی را بوسیده. من هم گفتم بیایم در پاسخ، کاری برای بوسه‌های واقعی بکنم که مثل بوسه‌های ادبی سانسور می‌شوند.
بیشتر روی جمع‌آوری بوسه‌های مکتوب به صورت حضوری فکر کرده بودم که جعبه‌ای با خودم داشته باشم و از مردم بخواهم تجربه‌های‌شان را بنویسند و در جعبه بیندازند تا من بعدبخوانم و ویرایش کنم. الآن هم همین‌کار را می‌کنم. بعد دیدم مشارکت مجازی اتفاقاً خیلی موفق از آب درآمد؛ به‌خصوص در مورد ایرانیان. من انتظار این گسترش سریع را در فیس‌بوک نداشتم. فکر می‌کردم شاید خیلی‌ها بترسند که به نوعی معلوم بشود چه کسی چه چیزی نوشته و خودشان را سانسور کنند و به این فضای مجازی اعتماد نکنند. فکر می‌کردم شاید بسیاری آن را منافی عفت یا کسر شأن بدانند و تجربیات‌شان را به اشتراک نگذارند، اما مشارکت از همه طیفی بود. حتی دوستان مذهبی هم در پروژه شرکت کردند و نتایج هم بسیار متنوع شده است. تنها چند نفر اعتراض کردند. یکی بسیار مؤدبانه این پروژه را اسباب انحراف توجه جوانان از مسائل مهم‌تر دانسته بود. چند نفری هم از متجددان آن را در راستای شیوه مذموم زندگی امپریالیستی دانسته و تقبیح کرده بودند! اما تقریباً همه از همان توضیح کوتاه فهمیده بودند که ماجرا از چه قرار است و با آن رابطه برقرار می‌کردند. یکی از تأثیرات جالب‌اش این بود که باعث می‌شد خاطرات‌شان را مرور کنند و سعی کنند به یاد بیاورند. خیلی‌ها بابت این قضیه پیام تشکر می‌فرستادند. بعضی‌ها هم گروهی شرکت کرده بودند تا بعد ببینند کدام بوسه را کدام دوست‌شان ثبت کرده است و دست‌جمعی تفریح می‌کردند!
آیا چیزی از جواب‌ها سانسور شد؟ اگر شد چرا؟
خبر رسید تمامی بوسه‌ها و آغوش‌های کتابی که در ایران زیر چاپ دارم سانسور شده است. این شد یکی از انگیزه‌های انجام این پروژه. ارشاد با خود کلمه بوسه مشکل داشت نه این‌که چه کسی چه کسی را بوسیده. من هم گفتم بیایم در پاسخ، کاری برای بوسه‌های واقعی بکنم که مثل بوسه‌های ادبی سانسور می‌شوند. در نتیجه سانسور کردن پاسخ‌ها نقض غرض می‌شد. با این حال، نمی‌شد هم کورکورانه همه جواب‌ها را آورد. اولاً خیلی از پاسخ‌ها تکراری بودند که لذت خواندن را از بین می‌برد. در ثانی این پروژه برای بوسه‌های خلاقانه بود، نه برای حرف‌های کلی یا معمولی که مثلاً او خیلی عزیز است و او را می‌بوسم. بعضی جواب‌ها هم بی‌ربط بودند، مثلاً شعرهای خود را کپی کرده بودند، یا کلی مقدمه نوشته بودند تا به حرف اصلی برسند. این‌ها را حذف کردم. تفاوت لحن‌ها را نگهداشتم اما آن‌قدر ویرایش کردم که در خور خواندن باشند. قصدم جمع‌آوری یک آرشیو جامع یا کاری علمی نبود. قرار بود متنی خواندنی تولید شود که دیگران نوشته باشند.
کسانی که فرم را پر کرده بودند، به جنسیت خودشان اشاره کرده بودند؟ چند درصدشان؟ کسانی که از بوسه و نوازش‌ نوشته بودند بیشتر زن بودند یا مرد؟ چطور حدس می‌زدید که نویسنده این کامنت زن است یا مرد؟ اصلاً می‌شد حدس زد؟
در ابتدا گزینه‌ای برای این قضیه وجود نداشت. به‌تدریج بعضی‌ها پیشنهاد کردند جنسیت را هم بپرسم من هم به فرم اضافه کردم. نظرم این بود که حدس زدن آن دشوار نیست. الآن که بخشی از پاسخ‌ها منتشر شده خیلی از آن‌ها را می‌شود حدس زد؛ از روی نثر و ادبیات به کار رفته یا فضای ماجرا. من آمار نمی‌خواستم بگیرم، ضمناً معلوم هم نیست که اشخاص حتماً درست پاسخ داده باشند. بعضی‌ها هم نخواسته‌اند جنسیت‌شان را ذکر کنند. در کل خانم‌ها به‌طور قابل توجهی بیشتر شرکت کرده‌اند.

در توصیف‌ها چه تفاوتی بین نگاه زن و مرد به بوسه و نوازش وجود داشت؟
تفاوت‌ها مورد به مورد فرق می‌کند، اما خیلی بارز نیست. یعنی نمی‌شود حکم کرد چه چیزهایی کلاً زنانه است یا مردانه.
بین بوسه‌ها و نوازش‌ها شباهتی بود؟
شباهت هست. بعضی چیزهایی که آدم فکرش را نمی‌کند عمومی از کار درآمده‌اند. مثلاً می‌بینی چه تعداد آدم یک حرکت نامتعارف را دوست دارند. بی‌گفت‌وگو یک نوع فضولی از جنس مجلات زرد در این پروژه هست که در کارهای این‌چنینی پیش می‌آید و ایرادی هم ندارد.
نسخه انگلیسی و فرانسوی فرم هم موجود است. تفاوتی بین توصیف‌‌های ایرانی‌ها با غیرایرانی‌ها می‌دیدید؟ تا چه حدی و از چه منظر بود؟
هنوز پاسخ‌های اروپایی‌ها خیلی محدودتر از آن است که بشود مقایسه کرد، اما تمایز بارز این است که این منع گفتار و رفتار در ایران، مردم را خیلی مشتاق‌تر کرده که شرکت کنند و ضمناً نوعی شاعرانگی ممنوع و آزرده‌خاطر به خیلی از توصیفات بخشیده است. اروپایی‌ها راحت‌ترند.
جدا از موارد یادشده به چه نکته جالبی در این طرح برخورد کردید؟
مشارکت در این پروژه سخت‌تر از چیزی است که فکر می‌کردم. برای خودم دشوار بود و به نظرم مردم خیلی خوب از پس توصیف آن برآمد‌ه‌اند. به‌تدریج که نوشته‌ها چاپ می‌شد گویا متوجه می‌شدند کدام شیوه‌های بیانی بهتر جواب می‌دهد و پاسخ‌های کوتاه بدل به پاراگراف‌هایی حرفه‌ای‌تر شد. جالب است که ما آن‌قدر از بعضی چیزها حرف نزده‌ایم که حتی زبان مناسبی برای گفتن آن نداریم. برایم بسیار دلپذیر بود که می‌دیدم خیلی‌ها سعی‌می‌کنند این زبان را تولید کنند و مثل متن‌های دوره قاجار، انگار داشتیم سعی می‌کردیم (فارغ از سانسور اما درگیر با محدودیت‌های بیانی خودمان) نوعی فضا برای حرف زدن بگشاییم. پیداست که معنای خیلی از بوسه‌ها و نوازش‌ها به خود حرکت نیست و به پس‌زمینه‌اش ربط دارد که این پس‌زمینه غالباً خیلی خوب منعکس شده است. در کل مثل دیدن جامعه از پشت یک آینه یک‌طرفه است. بدل شدن رفتار به کلام هم خیلی جاها تأثیر قضیه را تغییر می‌دهد. خطاب همگانی کلام باعث شده بعضی چیزها که در عمل دلپذیرند، اما خوب به کلمه درنمی‌آیند یا برعکس، طبیعی‌تر و همگانی‌تر جلوه کنند.
در همین زمینه:
۱- بخش نخست پاسخ‌ها (از بخش نخست می‌شود به بخش دوم پاسخ‌ها و به فرم رسید).
تصویر:
۱- سحر صدارت
۲- پابلو پیکاسو (۱۹۶۹)، "بوسه".
منبع:http://radiozamaneh.com/society/haftkoocheh/2011/11/12/8287

وبلاگ این دختر مصری و عکس های عریان اعتراض آمیز او

یک برهنگی و یک نگاه

بامداد راد
بامداد راد – دیروز که داشتم پیوندی را به بالاترین می‌فرستادم، پس از ارسال و در صفحه پیوندهای تازه، یک پیوند از یک موضوع داغ توجهم را جلب کرد که با وجود این که زمان اندکی از ارسالش می‌گذشت، به دفعات زیاد مورد مشاهده قرار گرفته بود.
جریان از این قرار است که یک دختر مصری، در اعتراض به رشد اسلام‌گرایی در کشورش، عکس‌های تمام‌برهنه خود و دوست‌پسرش را در وبلاگ و صفحه فیس‌بوکش منتشر کرده است. کاری به این کار و چرایی‌اش ندارم، موضوع مهم‌تر برای من واکنش کاربران بالاترین نسبت به این موضوع است که درصد بالایی از کاربران وب فارسی را تشکیل می‌دهند.
احتمالاً گروهی صرف آگاهی از این‌که موضوع مربوط به یک دختر برهنه است، آن را با اشتیاق فراوان دیده‌اند. از وب‌سایت آلمانی‌ای که خبر یادشده را منتشر کرده، تا حالا بیش از سی‌وچهارهزار مرتبه بازدید شده است. پیوندهای دیگری که داغ شده‌اند ولی نشان ۱۸+ را در کنار خود ندارند تا نشان دهند حاوی عکس این دختر هستند یا در عنوان‌شان اشاره‌ای به این نشده که عکس دختر هم در وب‌سایت هست، بازدیدی معمولی و در حد دیگر پیوندهای داغ‌شده دارند.
مدتی پیش، وقتی در پیشخوان وردپرس وبلاگی را دیدم که با موضوع داستان سکسی در صدر فهرست وبلاگ‌های پربازدید قرار داشت، کنجکاو شدم تا این قضیه را بررسی کنم. شرح کامل ماجرا را این‌جا نوشته‌ام. موجزش این است که با همکاری یکی از دوستانم یک وبلاگ داستان سکسی درست کردیم و با در نظر قرار گرفتن قواعدی، داستان‌هایی را که در این زمینه در فضای مجازی پیدا می‌شد در آن قرار دادیم. پس از مدت کوتاهی آن را تعطیل کردیم، ولی در همان مدت کوتاه آن‌چنان بازدیدی داشتیم و چنان نظراتی دریافت می‌کردیم که سرمان درد گرفته بود. هنوز هم به ایمیلی که ویژه‌ آن وبلاگ بود نامه‌هایی می‌آید و با قید فوریت، تقاضای داستان و عکس و فیلم سکسی مطرح می‌شود.

دختری در اعتراض به موضوعی برهنه می‌شود و از سوی یکی از پایگاه‌های وب فارسی، نه‌تنها اصل موضوع که برهنگی او مورد توجه قرار می‌گیرد. شاید البته در ظاهر، کار او ستایش شود و مواضع روشنفکرانه‌ای نسبت به حرکت او صادر شود، ولی اصل موضوع همان است که آمار بازدید صفحاتی که عکسدار هستند چندین برابر صفحاتی است که عکس ندارند و فقط متن خبر را کار کرده‌اند. همان است که وبلاگ این دختر از تمام وب‌سایت‌های خبری پربیننده عربی نیز پربیننده‌تر می‌شود و پیوند وبلاگ و صفحه فیس‌بوک او هم در فهرست پیوندهای این موضوع داغ قرار می‌گیرد، لابد برای آگاهی از "اصل خبر"!
فکر می‌کنم بتوان بین این موضوع و این‌که در میان شهرهای ایران، مذهبی‌ترین‌شان که قم باشد، بیشترین بازدید را از وب‌سایت‌های سکسی دارد و در میان کشورهای دنیا، کشورهای اسلامی بیشترین بازدید را از این وب‌سایت‌ها دارند و در خاورمیانه پس از عربستان، ایران دومین مصرف‌کننده بزرگ لوازم آرایش است، رابطه‌ای پیدا کرد. بدبختانه حاکمان جمهوری اسلامی در خیال خام خود چنین می‌پرورند که با بگیر و ببند و فیلتر و گشت ارشاد و گشت نسبت و گشت امنیت اخلاقی و غیره، می‌توانند این بحران جنسی را که یکی از چندین بحران خطرناک جامعه‌ امروز ایران است، حل کنند.
ریشه این مشکل البته نه به دوره جمهوری اسلامی که به تاریخ ایران بازمی‌گردد؛ آن‌جا که پادشاهان قاجار که خود را با عناوین دهان‌پرکنی به خدا و دین و قرآن پیوند می‌زدند، در پستو به انواع گوناگون عیاشی می‌کردند و حکایاتی که از حرمسرای ناصری وجود دارد، هنوز هم دهان به دهان می‌گردد. ما عادت به اخلاق‌فروشی کرده‌ایم، نه رفتار اخلاقی. تاریخ‌مان در وجودمان رسوب کرده که حرف‌های قلمبه را برای مردم بگذاریم و در پستوها چنین رفتار کنیم و چنان.
اکنون جمهوری اسلامی با تمام انتقاداتی که به آن وارد است، با زور شکاف‌های اجتماعی ما را پر کرده؛ از شکاف طبقاتی، تا شکاف جنسی و جنسیتی و نسل‌ها. این فهرست را می‌توان طویل‌تر کرد، اما مهم‌تر از برشمردن گسل‌هایی که جامعه امروز ایران روی آن‌ها بنا شده، این است که اگر روزی نه‌چندان دور زور دولتی فروبریزد چه خواهد شد؟
تصاویر: تارنمای علیا ماجده المهدی
منبع:http://radiozamaneh.com/society/haftkoocheh/2011/11/19/8443

دختر فعال مصری عکس برهنه خود را منتشر کرد


عليا ماجده المهدی، دختر ۲۰ ساله مصری عکس لخت خود را بر روی فيسبوک، توئيتر و وبلاگ شخصی‌اش منتشر کرد.

به گزارش العربيه، اين دختر مصری از اقدام خود به عنوان "جنبش آزادی‌خواهی آنلاين" نام برده است.
العربيه گزارش داده است: "هنگامی که وی روز يکشنبه گذشته به عنوان نخستين دختر عرب دست به چنين اقدامی زد و ديوارهای حيا در جوامع عرب را شکست، هزاران نفر از کاربران خشمگين و همچنين هواداران عليا نسبت به اين جنجال واکنش نشان دادند."
العربيه: تعداد زنانی که با عليا اعلام همبستگی کرده‌اند بيشتر است. برخی از اين زنان نيز اعلام کرده‌اند در شرايط مناسبی عکس‌های لخت خود را منتشر خواهند کرد
عليا در وبلاگ شخصی خود که آن را "مذکرات ثائرة" (يادداشت‌های يک زن انقلابی) ناميده است، در زير عکس خود نوشته است: "نخست درباره زنانی که در آغاز دهه ۷۰ ميلادی در دانشکده هنرهای زيبا به عنوان مدل در برابر نقاشان مرد لخت می‌شدند قضاوت کنيد و کتاب‌های هنری را پنهان کرده، مجسمه‌های برهنه را بشکنيد، سپس در برابر آينه لخت شويد و بدن‌های خود را که با ديد تحقيرآميز به آن‌ها نگاه می‌کنيد به آتش بکشيد تا پيش از فرستادن اهانت‌هايی با مضمون تبعيض جنسی به من و نفی حق آزادی بيان من، برای هميشه از عقده‌های جنسی خود رها شويد."
در هر ثانيه سه نفر به بينندگان اين وبلاگ افزوده می‌شود که بيشتر آن‌ها از کشورهای عربی هستند.
العربيه گزارش داده تعداد زنانی که با عليا اعلام همبستگی کرده‌اند بيشتر است. برخی از اين زنان نيز اعلام کرده‌اند "در شرايط مناسبی عکس‌های لخت خود را منتشر خواهند کرد."
اين دختر مصری پيشتر خود را عضو جنبش شش اوريل معرفی کرده بود. جنبش شش آوريل يکی از گروه‌هايی است که تظاهرات عليه حسنی مبارک، رئيس‌جمهور پيشين مصر را رهبری کرد.
اما اين جنبش با انتشار بيانيه‌ای عضويت عليا را در جنبش شش آوريل رد کرد. پس از انتشار اين بيانيه، عليا ماجده المهدی نيز اعلام کرده است عضو جنبش شش آوريل نيست.
منبع:http://radiozamaneh.com/news/world/2011/11/17/8380

آشکارسازی همجنس گرایی برای نزدیکان

Balatarin

شنبه, 08/28/1390 - 22:48
نسخه قابل چاپنسخه قابل چاپ
بهروز روستا
بهروز روستا – در برنامه پیش گفتیم که برای داشتن زندگی‌ای سالم و خلاق باید از شر هرگونه همجنسگراستیزی درونی‌شده و ترس از آشکارشدن همجنسگرایی‌مان رها بشویم، چراکه این ترس‌ها مانع از آن می‌شوند که ما توانایی‌ها و امکان‌های انسانی خودمان را شکوفا سازیم.
گفتیم که پذیرش خویشتن و رسیدن به عزت‌نفس روندی درازمدت است و خوب است که شبکه‌ای از دوستان و اعضای خانواده و مشاوران معتمدی داشته باشید تا در این مواقع دشوار از شما حمایت کنند.
هم‌چنین از مراحل آشکارسازی گفتیم که شامل پنج مرحله می‌شود:
الف: آگاهی و شناخت خود
ب: مطرح‌کردن گرایش جنسی خود با دیگران
ج: آشنایی با مردان و زنان همجنسگرای دیگر
د: داشتن روابطی سالم با دیگر افراد همجنسگرا
ه: افزایش عزت نفس و پذیرش کامل خود
پیش از آشکارسازی
قدم اول سفر ما، آشکارسازی به نزدیکان و عزیزان خودمان است، اما شاید این مرحله سخت‌ترین قدم زندگی‌مان هم باشد. شبیه قمارکردن است، چون همه آنها شاید ما را همانطور که هستیم، نپذیرند.
ممکن است وقتی برای آن‌ها آشکارسازی کردید احساس گناه یا خودخواهی کنید، به‌خصوص اگر آشکارسازی شما موجب رنج و ناراحتی آن‌ها شود. ممکن است برای آن‌ها سخت باشد که خودشان را با وضعیت جدید هماهنگ سازند؛ چون دارید آن‌ها را دعوت می‌کنید که شما را همانطور که هستید تماشا کنند و از واقعیت شما آگاه شوند.
شاید بعضی از عزیزان‌مان در درجه اول متوجه نشوند که ما با آشکارسازی و افشاکردن واقعیت خویش داریم به آن‌ها هدیه‌ای گرانبها می‌دهیم، اما بالاخره متوجه خواهند شد، حتی اگر زمان درازی طول بکشد.
روند آشکارسازی درست از زمانی شروع می‌شود که شما متوجه تفاوت خودتان با دیگران می‌شوید و زمان می‌گیرد تا پی به ماهیت و چیستی این تفاوت ببرید. اگر شما متوجه ماهیت این تفاوت شدید آن‌وقت اعضای خانواده شما هم می‌توانند به شما بپیوندند، اما اگر شما از تفاوت خود آگاه نباشید، والدین و اعضای خانواده هم متوجه نخواهند بود و در واقع نمی‌توانند به آگاهی برسند و رفتارهای نامعقول از خود نشان می‌دهند.
آن‌ها شاید از شما انتظار داشته باشند که کمک‌شان کنید تا بفهمند، اما شما ممکن است جواب سئوال‌های آن‌ها را ندانید. اشکال ندارد اگر به آن‌ها بگویید که در حال حاضر خودتان هم نمی‌دانید اما مشغول جمع‌آوری اطلاعات و یادگرفتن هستید. صبور باشید. انتظار نداشته باشید که آن‌ها بلافاصله شما را بپذیرند. اگرچه بعضی از خانواده‌ها همیشه مایه دلگرمی فرد همجنسگرا هستند.
به آنها وقت دهید تا مطالعه کنند، درست همانطور که خود شما هم زمان زیادی طول کشید تا خودتان را فهمیدید. والدین شما درباره آینده و سرنوشت شما نقشه‌ها کشیده بودند و حالا نیاز دارند که توقع‌ها و انتظاراتی که از شما داشتند را اصلاح و تعدیل کنند.
اگر هم ازدواج دگرجنسگرایانه کرده‌اید، آشکارسازی شما احتمالاً تغییرات مهمی در روابط شما و همسرتان به وجود خواهد آورد. در این صورت، همسرتان به زمان نیاز خواهد داشت تا با وضعیت جدید شما منطبق و هماهنگ شود.
توشه بردارید
قبل از این‌که برای اشخاص نزدیک آشکارسازی کنید، خوب است که مجهز شوید و بدانید که شخص مقابل‌تان چه واکنشی ممکن است از خودش نشان دهد. البته نمی‌خواهیم که شما را بترسانیم و از آشکارسازی‌ ناامیدتان کنیم. فقط می‌خواهیم تا جایی که ممکن است به‌تان کمک کنیم تا آماده شوید.
اگر ازدواج دگرجنسگرایانه کرده‌اید، ممکن است مجبور باشید جایی را برای ماندن پیدا کنید تا شما و همسرتان بتوانید تصمیم بگیرید که قدم بعدی‌تان چه باشد و چه کار خواهید کرد. اگر والدین‌تان بعد از آشکارسازی‌تان خیلی ناراحت و آشفته شدند ممکن است مخارج شما را دیگر تامین نکنند و باید به دنبال منبع مالی دیگری باشید.
اگرچه پیش‌بینی واکنش اشخاص نزدیک پس از آشکارسازی خیلی سخت است، اما می‌توانیم واکنش‌های ممکن و معقول را در نظر آوریم. ما قبل از آشکارسازی برای نزدیکان‌مان باید بدانیم:
چرا حالا؟
آیا آماده هستم که طرد شوم؟
اگر به والدین یا همسرم آشکارسازی کنم، چه کس یا کسان دیگری از این مسئله مطلع خواهند شد؟
نگرش آن‌ها به همجنسگرایی و همجنسگرایان چیست؟
۱- چه می‌خواهم به‌شان بگویم؟
۲- آیا از آن‌ها حمایت خواهم دید؟
۳- آیا باید به نزدیکانم وقت دهم که با این موضوع کنار بیایند؟
۴- آیا می‌توانم در این زمینه با آن‌ها حرف بزنم و به‌شان اطلاعاتی درباره‌ همجنسگرایی بدهم؟
۵- آیا این صحبت‌کردن و دادن اطلاعات سرانجام مرا کمک خواهد کرد؟
توصیه‌های کلی برای آشکارسازی
امکان دارد وقتی می‌خواهید به نزدیکان‌تان بگویید که همجنسگرا هستید، حالت عصبی به شما دست دهد. اما راهکارهایی هست که می‌توان در این مواقع به کارشان بست تا بهتر بتوانید با شرایط روبه‌رو شوید و بتوانید حرف‌تان را با اطمینان و آسودگی بیشتری بزنید:
۱- عجله نکنید. زمان مسئله مهمی است. سعی کنید یک زمانی را انتخاب کنید که خانه‌تان آرام و ساکت باشد تا هم شما و هم دیگران بتوانند روی موضوع بحث و تمرکز کنند و اگر سئوالی وجود دارد مطرح شود.
۲- به‌شان بگویید احساس می‌کنید که باید مسئله‌ای را به آن‌ها بگویید و آن‌ها باید از این مسئله خبردار شوند. وقتی نزدیکان‌تان این جمله را بشنوند، می‌فهمند که شما می‌خواهید خبر بسیار مهمی را خودخواسته و با اراده خودتان به آن‌ها بگویید.
۳- جمله‌های اول‌تان را مختصر کنید. مثلاً می‌توانید بگویید: "خیلی وقت است که احساس می‌کنم ..."
۴- صریح و مستقیم حرف بزنید. بگویید: "مامان یا بابا، من همجنسگرا هستم"، اما اگر برای کودک یا نوجوان‌تان دارید آشکارسازی می‌کنید، سعی کنید متناسب با زبان‌ خودشان با آن‌ها حرف بزنید. از این بگویید که همجنسگرایی یعنی چه و هر از گاهی سئوالی ازشان بپرسید تا مطمئن شوید که درست فهمیده‌اند و اگر سئوالی دارند، بپرسند.
۵- اگر نسبت به اطلاعاتی که به‌شان داده‌اید واکنش ضعیفی نشان دادند، به‌شان بگویید که برای خود شما هم سخت بوده که این اطلاعات را بفهمید.
۶- به‌شان بگویید که خیلی وقت است دارید سعی می‌کنید خودتان را بفهمید، بنابراین می‌دانید که آن‌ها هم زمان احتیاج دارند تا شما را بفهمند و بپذیرند.
۷- سعی کنید همه سئوال‌های‌شان را جواب دهید، اما به‌شان بگویید که قطعاً جواب همه سئوال‌ها را نمی‌دانید. اگر واکنش‌شان ضعیف بود و نمی‌توانستند بفهمند، کج‌خلق نشوید و صبوری کنید.
اگر در فهمیدن همجنسگرابودن شما مشکلی دارند، به این معنی نیست که حتماً نمی‌خواهند شما را بپذیرند. آن‌ها هم احتیاج به زمان دارند تا این خبر مهم را هضم کنند و درباره روابطی که با شما دارند بیشتر فکر کنند.
منبع:http://radiozamaneh.com/society/degarbash/2011/11/19/8445

برهنگی، کاری از مانا نیستی

مانا نیستانی
منبع:http://radiozamaneh.com/zamtoon/2011/11/18/8418